قسمت چهارم:

ماتریکس

کارشناس میهمان: مهدی انصاری
  • زمان پخش: 18 خرداد 1403
  • مدت زمان: 55 دقیقه
  • پخش از: شبکه چهار سیما

ماتریکس پدیده عجیبی چه در حوزه فنی و چه در روایت داستان که در خیلی از فیلم ها، کتاب ها و … تبدیل به آرکی تایپ یا دیرین گونه (کهن الگو) شده است.

حرف اصلی ماتریکس برای اولین بار با همه جوانبی که هوش مصنوعی دارد؛ مثل خلق یک جهان مجازی که امکان بلع جهان واقعی را دارد، با تمام جوانب فلسفی‌اش مطرح شد.

واچوفکسی‌ها

واچوفسکی ها، کارگردان، تهیه کننده، فیلم نامه نویس و نویسنده کتاب های مصورند که با کارگردانی سه گانهٔ ماتریکس به شهرت رسیدند. آن ها کارگردانی، نویسندگی و تهیه کنندگی فیلم های بسیاری از جمله محدودیت، ماتریکس، مسابقه سرعت، اطلس ابر و صعود به مشتری را برعهده داشته اند.
واچوفسکی‌ها در یک خانواده یهودی-لهستانی-آمریکایی در شیکاگو، ایلینوی به دنیا آمدند. مادرشان پرستار و نقاش و پدرشان تاجر بود. آن‌ها دوران مدرسه را در شیکاگو به سر بردند و سپس اندی به دانشگاه امرسون بوستون و لری به دانشگاه بارد در نیویورک رفتند، اما هر دو قبل از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه اخراج شدند. سپس آن‌ها در شیکاگو مشغول به تجارت فرش و نوشتن کتاب‌های مصور شدند.

ماتریکس (The Matrix) یک فیلم اکشن علمی-تخیلی به نویسندگی و کارگردانی واچوفسکی‌ها است که قسمت اول آن در سال ۱۹۹۹، قسمت دوم و سوم آن در سال 2003 و قسمت چهارم این مجموعه در سال 2021 منتشر شد. داستان چندلایه ماتریکس یک جامعه پادآرمان‌شهر را در آینده به تصویر می‌کشد که در آن درک واقعیت توسط انسان‌ها در دنیایی ساختگی به نام «ماتریکس» رخ می‌دهد؛ دنیایی که به دست ماشین آلات هوشمند برای غلبه بر انسان‌ها، شبیه‌سازی شده‌است؛ این در حالی است که حرارت و فعالیت‌های الکتریکی بدن انسان‌ها به‌عنوان منبع انرژی برای ماشین آلات محسوب می‌شود.در سال‌های بعد، با ساخت سه دنباله برای ماتریکس، این فیلم به یک چهارگانه تبدیل شد.

نویسنده و کارگردان: واچوفسکی‌ها (نکته: برادران واچوفسکی در اثر عمل تغییر جنسیت، به خواهران واچوفسکی، تغییر ماهیت دادند)تهیه‌کننده: جوئل سیلوربازیگران اصلی: کیانو ریوز، لارنس فیشبرن، کری- ان ماس، هوگو ویوینگ، جو پانتولیانوموسیقی دان: دن دیویسشرکت تولید و توزیع: برادران وارنرکشور سازنده: ایالات متحده و استرالیازبان: انگلیسی

ماتریکس با وجود این‌که در زمینه کسب جوایز با جنگ ستارگان (قسمت اول - تهدید شبح) روبرو بود، توانست در هر چهار زمینه‌ای که در اسکار نامزد بود، موفق به کسب جایزه شود. برخی از جوایزی که فیلم ماتریکس موفق به دریافت آن‌ها شده‌است عبارت‌اند از: اسکار بهترین تدوین، اسکار بهترین جلوه‌های تصویری، اسکار بهترین تدوین صدا، اسکار بهترین میکس صدا، جایزه بفتا برای بهترین جلوه‌های صوتی، جایزه بفتا برای بهترین صدابرداری، جایزه ساترن برای بهترین جلوه‌های تصویری و جایزه ساترن برای بهترین کارگردان.

فیلم موفق شد در مجموع حدود ۴۶۳ میلیون دلار کسب کند که از این میان حدود ۱۷۱ میلیون دلار (۳۷٪ از کل فروش) در سهم فروش آمریکا و کانادا و حدود ۲۹۲ میلیون دلار (۶۳٪ از کل فروش) سهم فروش در سایر کشورها بود. به لحاظ میزان فروش، این فیلم به پنجمین فیلم دارای بیش‌ترین فروش در آمریکا تبدیل شد.

خلاصه ای از آنچه در این قسمت گفته شد

برای مطالعه بیشتر علاقمندان

تا به حال تحلیل های زیادی درباره فیلم ماتریکس نوشته شده است، اما این بار می خواهیم آن را از منظر خلق یک جهان مبتنی بر هوش مصنوعی بررسی کنیم؛ بُعدی که تا به الان از آن غفلت شده است. ماتریکس یک فیلم پیشرو است. ماتریکس پدیده عجیبی چه در حوزه فنی و چه در روایت داستان است. در خیلی از فیلم ها، کتاب ها و … تبدیل به آرکی تایپ یا دیرین گونه (کهن الگو) شده است.

حرف اصلی ماتریکس، بحث هوش مصنوعی است و برای اولین بار با همه جوانبی که هوش مصنوعی داشت مثل خلق یک جهان مجازی که امکان بلع جهان واقعی را دارد، با تمام جوانب فلسفی اش در ماتریکس مطرح شد.

روایت جدیدی از هوش مصنوعی در ماتریکس ارائه شد. اینکه هوش مصنوعی یا ربات ها توانستند یک فضایی را خلق کنند برای انسان ها تا در آن زندگی کنند و فکر کنند همه چیز واقعی است. اما در این میان بعضی از انسان ها احساس کردند که در این نوع زندگی مشکلی وجود دارد که در خود فیلم به آن “ناهنجاری” اطلاق می شود، لذا نقش هایی مثل مورفیوس ظاهر می شوند که به دنبال یک منجی (نئو) هستند تا بتوانند آدم ها را از شر ماتریکس نجات دهند و از آن خارج شوند و انسان ها را از فضای ذهنی خود که در آن اسیر هستند برهانند.

اینکه هوش مصنوعی این طور بتواند انسان ها را در یک فیلم به انقیاد خود در بیاورد در کمتر فیلمی به این خوبی نمایش داده و ماتریکس به خوبی به آن پرداخته است. در اصل هوش مصنوعی در این فیلم به عنوان پدیده ای شناخته شده که در امتداد علوم کمیّت گرا قرار است هوش انسان ها را شبیه سازی کند.

داستانی که در ماتریکس 1 تا 3 روایت می شود، یک برشی از یک جهان خیلی بزرگ است، یک جهان وسیع که واچوفسکی ها در ذهنشان داشته اند. در سال 2003 انیمیشنی به نام “انی ماتریکس” ساخته می شود که به وجوه این جهان می پردازد. در بخشی از این انیمیشن به نام “رنسانس دوم”، به این موضوع اشاره می کند که اصلا ماتریکس چگونه به وجود آمده است.

 قصه از این جا شروع می شود که در قرن 21، انسان ها ربات ها را می سازند و برای مجموعه ای از آنها هوش مصنوعی درست می کنند. یکی از این ربات ها به خودآگاهی می رسد و به سبب خودآگاهیش به دنبال این است که از دست انسان ها و صاحبانش آزاد شود و لذا صاحبانش را به قتل می رساند و از آنجا دعوای بین انسان ها و ربات ها و اساسا داستان ماتریکس آغاز می شود.

در جهان واقع، شروع اصلی این چالش، به کنفرانس دارتموث بر می گردد که در سال 1956 میلادی با کسانی مانند ماروین مینسکی و جان مکارتی مطرح می شود و از آنجاست که در واقعیت هوش مصنوعی شکل می گیرد و سه پرسش اساسی را ایجاد می کند:

  • آیا می توانیم ماشینی طراحی کنیم که هوشمند باشد؟
  • آیا می توانیم ماشینی طراحی کنیم که مثل انسان هوشمند باشد؟ (مثل ساز و کار آزمون تورینگ)
  • آیا می توانیم ماشینی طراحی کنیم که علاوه بر هوشمندی و رفتار هوشمندانه ای که دارد، احساس، آگاهی و خودآگاهی داشته باشد؟

در ماتریکس ربات ها و ماشین ها دنبال این بودند تا فضایی به نام ماتریکس طراحی کنند تا انسان ها به طور ناخودآگاه درون آن قرار گیرند. متوجه نشوند که در داخل ماتریکس قرار گرفته اند، بلکه خیال کنند در واقعیت خود و در حال زندگی روزمره خود هستند. در ماتریکس، حق انتخاب از انسان ها گرفته شده و فقط حس دارا بودن حق انتخاب به آنها داده شده است.

هوش مصنوعی دغدغه اش در ماتریکس این است که بفهمد مردم چطور فکر می کنند تا بتواند با بروزرسانی خود کاری انجام دهد که انسان فضای زیست در ماتریکس را فضای واقعی زندگی خود بپندارد.

در انتهای داستان، مشخص می شود که انسان ها و ماشین ها در هم تنیده هستند و به هم نیاز دارند. به هر حال در ماتریکس ماشین ها نتوانستد به صورت کامل بر انسان ها مسلط شوند چرا که آن “آگاهی” را به خوبی نشناختند. چون ماتریکس نمی توانست تمام 100 درصد جوانب یک انسان را تشخیص دهد و او را تا ابد در خودش حبس کند.

در پایان این نکته و ایرادی که در فلسفه ذهن و فلسفه هوش مصنوعی مطرح است این است که آیا اصلا ایجاد یک ارتباط بین هوش انسان و هوش مصنوعی امکان پذیر است؟ آیا اینها در یک جایی به یک مولفه های مشترکی خواهند رسید؟ یعنی به یک درهم تنیدگی یا یک ترکیبی دست پیدا خواهند کرد؟

آیا واقعا کار دنیا به دست هوش مصنوعی می افتد؟ یا قدرت هایی هستند که بر این هوش مصنوعی تسلط دارند و دیگر تسلط قدرت ها از حوزه اقتصاد، سیاست و فرهنگ و … به سمت استیلای آنها بر هوش مصنوعی سوق پیدا می کند تا از طریق هوش مصنوعی انسان ها را کنترل نمایند؟

این همان مبحث mind contoroling هست که ما دقیقا در حال حاضر در شبکه های اجتماعی و در فضای رسانه گرفتار آن هستیم. به نظر می رسد که هوش مصنوعی به سمتی حرکت میکند که در دسترس یک درصد از ابرقدرت های حاکم بر جهان قرار گرفته و این مسیر به سمت یک نظم نوین جهانی در حال حرکت است که در آن مناسبات بین کشورها، مناسبات مدیریت جوامع و مناسبات حکمرانی در عرصه بین المللی مبتنی بر یک مدل سایبرنتیکی شده است.

در دنیای کنونی ما، کم کم یک باوری دارد برای مخاطب ساخته می شود که: باور کند این هوش مصنوعی در اصل خود واقعی اوست، در حالی که واقعا هوش مصنوعی خود واقعی ما نیست و این چیزی است که قرار است در این زمانه انسان ها را به چالش بکشد…

سخن پایانی

کجا؟ کِی؟ چه‌کسی؟
آبی یا قرمز؟ ماشین یا انسان؟ صفر یا یک؟ اکچوآل یا ویرچوآل؟

«ماتریکس» فیلمی سراسر سؤال است. سوالاتی که انتخاب را رقم می‌زنند. قهرمان داستان «نئو» همواره در حال سوال پرسیدن و انتخاب کردن است. او همان مخاطب فیلم است که از پیشگو و طراح تا ترینیتی و مورفیوس سوال می پرسد.

تمدن غرب، قرن‌هاست که درگیر «سوال» است. سوالاتی که فلاسفه و اندیشمندان، هریک پاسخ‌های منحصر به فرد خود را به آن‌ها داده‌اند و در عمل، تعداد پاسخ‌ها از تعداد سوال‌ها هم بیشتر شده است. سوالاتی برای یافتن آرمان‌شهر و ناکجاآباد رؤیایی فلاسفه. سوالاتی درباره زمان موعود و نبرد نهایی آخرالازمان. اخیراً حتی سوالاتی درباره‌ی نسخه جدید و ارتقاء یافته از انسان. [HumanII]

همین سوالات فلسفی و پاسخ فیلسوفان به آن بود که مبنای جهان‌سازی تمدن غرب را شکل داد. مثلاً فیثاغورث، 6 قرن پیش از میلاد مسیح، «عدد» را اساس هستی در نظر گرفت و قرن‌ها بعد، جهان سایبرنتیک مبتنی بر الگوریتم‌های عددی، بنا نهاده شد.

«ماتریکس» با نمایش یک جهان سایبرنتیک، تلاش انسان غربی برای «نجات» را روایت می‌کند. انسان‌هایی که در شهر صهیون گردآمده‌اند تا برای نجات گونه‌ی خود از دست ماشین‌ها مبارزه کنند و در این بین، «نئو اندرسون»، یک منجی غیرآسمانی، بر اساس پیشگویی پیامبرگونه‌ی یک انسان، با هدایت یک راهب غیرآسمانی و به کمک تثلیث ]ترینیتی[ ، در جهانی که به دست یک خدای غیرآسمانی از جنس هوش مصنوعی ساخته شده، جامعه‌ی «صهیون» را نجات می‌دهد.

ماتریکس داستان کنترل است. کنترل بر ذهن انسان که انتخاب‌های او را رقم می‌زند. منجی ماتریکس هم کسی است که از زندان ذهنش بیرون آمده و به «اراده‌ی آزاد» دست یافته است و حالا می‌تواند کدهای تشکیل‌دهنده‌ی جهان را از پس پرده‌ی چشم جسمانی ببیند.

آیین وحیانی اسلام اما جهت‌گیری متفاوتی دارد. خداوند انسان را آزاد معرفی می‌کند و اراده او را به رسمیت می‌شناسد. اراده‌ای که نه با رهایی از قید و بندهای بیرونی، بلکه با تقید به ارزش‌های عقلانی و رعایت حدود الهی به‌دست می‌آید. پیامبران الهی که اندیشمندان غربی آن‌ها را نقطه مقابل فلاسفه در تمدن خود می‌دانند، همگی یک پاسخ مشترک به سوالات بشر داده‌اند و با انبوهی از پاسخ‌های ضدونقیض، ابهام و سردرگمی را بازتولید نکرده‌اند. انبیاء و اولیاء الهی، برای برانگیختن امت‌ها و حرکت‌دادن آن‌ها به سوی نجات، نه یک شهر آرمانی موهوم ترسیم کرده‌اند و نه یک زمان موعود مبهم را وعده داده‌اند، بلکه یک انسان را به عنوان تنها راه نجات و سعادت معرفی می‌کنند؛ انسانی که بر خلاف اندیشه مدرن، نسخه دوم و ارتقاء یافته از بشر خاکی نیست که در تلفیق با هوش مصنوعی و انبوهی از داده‌ها و اطلاعات، بتواند در قوانین فیزیک دخل و تصرف کرده و گلوله‌ها را متوقف کند. منجی وعده‌داده شده در اسلام، انسانی عادی  از جنس مردم است. او اگرجه به قدرت‌های مافوق بشری هم دسترسی دارد اما برای نجات انسان، الزاماً از آن‌ها بهره نمی‌برد. او ظهور می‌کند تا به کمک خود انسان و با اراده جمعی بشر، جهان را از مسیر انحطاط و نابودی نجات دهد.

ماتریکس، داستان انسان‌های سردرگمیست که به دنبال گمشده‌‌ای هستند. گمشده‌ای که هیچگاه پیدا نمی‌شود. اتوپیا، آکرونیا و اخیراً ترنس هیومن، همگی افق‌های موهومی هستند که قرن‌ها نوع بشر را مشغول و شاید اسیر خود کرده‌اند. درحالی که خیر انسان‌ها در جای دیگری است و مسیر رسیدن به آن هم، جایی بیرون از جهان سایبرنتیک شناخته شده‌ی امروز است:

بَقِيَّةُ اللّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ

هود 86