قسمت یازدهم:

فوتبال

کارشناس میهمان: روح الله قاسمی
  • زمان پخش: 12 مرداد 1403
  • مدت زمان: 55 دقیقه
  • پخش از: شبکه چهار سیما

قدمت فوتبال به چندین قرن پیش از میلاد و به چین بازمی‌گردد که به تدریج در یونان و روم نیز رواج می‌یابد. فوتبال مدرن امروزی نیز در سال ۱۸۶۶در مدارس انگلستان شکل‌گرفت و به تدریج کل جهان را زیر پوشش خود قرارداد. با شکل‌گیری سازمان فیفا در سال ۱۹۰۴ و ایجاد رقابت جام جهانی فوتبال از سال 1930، این ورزش بسیار گسترده‌تر شد.

 

بازی فوتبال

فوتبال (به انگلیسی: Football) یک ورزش تیمی و پر طرفدار در بیشتر کشورهای جهان است. فوتبال را دو تیم یازده ‌نفره متشکل از بازیکنان فوتبال با یک توپ فوتبال بر روی چمن طبیعی یا مصنوعی با هدف گل‌زدن انجام می‌دهند. یازده بازیکن هر تیم شامل چند مهاجم، هافبک، مدافع و یک دروازه‌بان می‌شوند که توسط سرمربی در زمین چیده می‌شوند و مانند یک سیستم عمل می‌کنند که سیستم فوتبال نامیده می‌شود. امروزه بیش از ۲۵۰ میلیون فوتبالیست در بیش از ۲۰۰ کشور وجود دارد.

فوتبال یکی از پردرآمدترین ورزش‌های جهان است. ۳۰ بازیکن فوتبال در فهرست ۱۰۰ ورزشکار پردرآمد جهان قراردارند. درآمدی که از فوتبال به دست می‌آید، عبارتند از: حقوق، پاداش، جایزه مالی، هزینه‌های ظاهری، صدور مجوز و تأیید آن. دیوید بکهام، کریستیانو رونالدو و لیونل مسی به ترتیب در رتبه هشتمین، نهمین و یازدهمین ورزشکاران پردرآمد جهان قراردارند. نیمار گران‌قیمت‌ترین بازیکن فوتبال تاریخ است که با قیمت ۲۲۲ میلیون یورو در سال ۲۰۱۷ از بارسلونا به باشگاه فوتبال پاری سن ژرمن پیوست. باشگاه فوتبال منچستر یونایتد با ارزشی معادل ۲٫۲۴ میلیارد دلار، ثروتمندترین باشگاه جهان است. همچنین، دو باشگاه اسپانیایی رئال مادرید و بارسلونا با ارزش‌هایی معادل ۱٫۸۷ و ۱٫۳۰ میلیارد دلار، دومین و سومین باشگاه فوتبال ثروتمند جهان هستند. رئال مادرید، با گردش مالی بیش از ۴۲۰ میلیون یورویی در فصل ۲۰۱۲–۲۰۱۱، برای هشتمین سال پی‌درپی، عنوان ثروتمندترین باشگاه جهان را از نظر میزان گردش مالی کسب کرد.

"فوتبال و فلسفه" یا "ذهن زیبا، بازی زیبا" اثری است از "تد ریچاردز" که مجموعه ای از مقالات را درباره‌ی فلسفه‌ی فوتبال از سراسر جهان گردآوری نموده است.

خلاصه ای از آنچه در این قسمت گفته شد

برای مطالعه بیشتر علاقمندان

فوتبال یک ورزش انگلیسی است که از سال 1866 در مدارس انگلستان شکل گرفت و فدراسیون فوتبال نیز ۳ سال بعد از آن در لندن پایه گذاری شد. این ورزش از طریق ملوانان، تجار و سیاستمداران انگلیسی به کشورهای دیگر توسعه پیدا کرد و جهانی شد. ایده جام جهانی نیز توسط یک وکیل فرانسوی شکل گرفت و در سال 1930 اولین جام جهانی فوتبال برگزار گردید. فوتبال در ایران هم از دوره مدرنیزاسیون یعنی دوره رضاخان شروع شد و در سال ۱۹۱۸ میلادی اولین مسابقه رسمی در ایران برگزار گردید. در قبل از انقلاب بازی‌های فوتبال در ایران در حد تورنمنت های محدود برگزار می‌شد و بعد از انقلاب این ورزش به شدت توسعه پیدا کرد.

فوتبال یک ورزش چند وجهی است و ابعاد مختلفی دارد. یک وجه آن قطعاً ورزش است، اما وجه دیگر آن حتماً سیاسی است و کارکرد سیاسی دارد که نظریه پردازان مختلفی مثل هنری کسینجر نیز به آن اشاره کرده اند. یک وجه ذاتی دیگر آن صنعت و اقتصاد است. فوتبال یک ورزش کاپیتالیستی و سرمایه داری است. بازیکن ها مانند کالا در این صنعت خرید و فروش می‌شوند و تراکنش‌های مالی عجیب رد و بدل می‌شوند. از طرفی فوتبال یک هنر است، یعنی جنبه نمایشی دارد. بدین معنی که مهارتی که بازیکنان با تمرین زیاد آن را به اجرا گذارده‌اند و همینطور آن زیبایی و هارمونی که به نوعی با انجام بازی به نمایش گذاشته می‌شود، یک هنر نمایشی محسوب می شود.

همین طور پدیده فوتبال یک سیستم نیز هست. یک سیستمی است که اجزای مشخص دارد و هر کدام از این اجزاء که این بازیکنان هستند، کارکرد معین و وظیفه مشخص خودشان را دارند. هدف سیستم در فوتبال برنده شدن به وسیله گل زدن است. البته باید توجه داشت اجزایی که در این سیستم کار می‌کنند رویکردشان وظیفه گرایانه نیست؛ یعنی در بعضی مواقع لازم است مدافع فرصتی برایش ایجاد شود و با توجه به فرصت پیش آمده در راستای منافع تیم حرکت کند و نقش فوروارد تیم را بازی کند. لذا کسانی که در زمین فوتبال ستاره می‌شوند می‌توانند به غیر از حالت جمعی به صورت فردی نیز در بزنگاه ها نقش آفرینی کنند و این جمع گرایی و فردگرایی در فوتبال تومان با هم موضوعیت دارد.

فوتبال در جامعه یک کارکرد سیاسی نیز دارد و آن به نوعی تعیین کردن هویت ملی تیم است. اصلاً مفهوم هواداری در فوتبال موضوعیت دارد، به نحوی که هواداران و طرفداران یک تیم باید از تیم شان و هویت آن و همه ارزش‌های فرهنگی که در تیم ملی کشورشان تجلی نموده، حمایت کنند. همچنین یکی دیگر از کارکردهای فوتبال، قدرت است. در فوتبال تیمی که قوی‌تر است اراده خودش را تحمیل می‌کند و بازی را می‌برد. این مفهوم غلبه بر دیگری و مفهوم قدرت که بن مایه و مفهوم محوری science Political هست در فوتبال به نمایش گذاشته می‌شود تا آن تیمی که قدرت و مهارت بیشتری دارد و می‌تواند هژمونی خود را نشان دهد، برنده بازی گردد.

در ادامه بحث فوتبال را از منظر فایده گرایی بررسی خواهیم نمود. فایده گرایی و رویکرد فایده گرایانه می‌گوید: یک امر اخلاقی خوب و بد ندارد، اگر هم داشته باشد به این معناست که بیشترین فایده را برای بیشترین تعداد افراد یک جامعه داشته باشد و فوتبال از این جهت که بیشترین فایده و لذت را برای اکثریتی از مردم فراهم می‌کند، در فلسفه غرب فایده گراست. در تمام مدت تماشاچی منتظر آن اتفاق است تا تیم محبوبش گل بزند و به لذت برسد. اما در نقطه مقابل این نظریه فایده گرایانه، نظرات دیگری نیز طرح و بحث شده است. بعضی‌ از نظریه پردازان به نقد بحث فایده گرایی پرداخته و اشاره می کنند: اگر تصور کنیم دستگاهی وجود دارد که می‌تواند آن لذت ممکن را برای شما در سطح حداکثری فراهم کند، آیا شما حاضر هستید این دستگاه را به خودتان وصل کنید به این نیت که از واقعیت موجود و از حقیقت فاصله بگیرید؟ جواب این منتقدان به این سوال این است که در دنیایی که در آن زندگی می کنیم چیزهایی وجود دارند که نظام ارزشی ما را می‌سازند، عواملی که مهمتر از آن لذت آنی هستند. اینکه انسان را با بحث لذت و فایده معطوف به لذت آن هم در فوتبال مدتی سرگرم کنند، حاصل یک اتفاق پوچ است! یعنی توپی که قرار است از یک خطی در چارچوب یک دروازه رد شود و ما را هیجان زده بکند! اتفاقی که در یک سال هزاران بار در جهان می افتد و مدام و مدام تکرار می شود.

در اصل در فوتبال اصالت با لذت است، برای لذتی که در یک فرایند مشخص اتفاق می‌افتد. ما از دیدن بازی فوتبال در حال لذت بردنیم و اوج لذت آنجاست که گل به ثمر می‌رسد. البته لذت بردن از یک اتفاق پوچ و بی‌معنایی که مدام می‌خواهد در یک سیکل پوچ و نهلیستیک و یک چرخه سیزیف وار (چرخه بی پایان رنج و امید) تکرار شود. این پوچی و این کنار آمدن با عصر بی‌معنایی که در مدرنیته می‌بینیم، امیدهای واهی و موهومی است که به آن لذات زودگذر وابسته است. در روزگار ما فوتبال یک فضایی را برای مردم ایجاد کرده تا از این عالم پر از درد و رنج و از این عالم بی‌ معنا لحظه‌ای خارج شوند تا در فضای فوتبال و در معرض هیجان و لذت قرار گیرند و آن عالم بی معنای خارج را فراموش کنند. می‌توان گفت آن هیجانی که در فوتبال در حال اتفاق افتادن است و خیل کثیری از توده مردم به سمت آن حرکت می‌کنند فقط و فقط کارکرد افیونی دارد و می‌توان گفت: “فوتبال افیون توده هاست.”

 در خصوص ایمان گرایی در فلسفه معاصر، می‌شود فوتبال را به عنوان یک پدیده به مثابه یک دین دید و همه آن مولفه‌ها و مناسباتی که ما در فضای دینی و در پدیده دین شاهد هستیم می‌توان با بازی فوتبال منطبق کرد. هر دینی یک پرستشگاهی دارد، شما در یک استادیوم که پرستشگاه مدرن به حساب می‌آید، در یک مکان مقدس و یک زمان معین حضور به هم می‌رسانید. در فوتبال ما شاهد حب و بغض هواداران هستیم. در فوتبال پیروی و سبک زندگی وجود دارد. امروز کلیسا جای خود را به ورزشگاه داده است و در زمین بازی است که قهرمانان معاصر به وجود می آیند و پرستش می شوند.

فوتبال بیش از هر ورزش دیگری به عنوان پدیده جهانی جای خالی دین را در زندگی مدرن پر کرده است. طی یک قرنی که از شکل گیری این ورزش می‌گذرد تیم‌ها معبود مردم شده‌اند و ستاره‌ها بیشتر از کلیسا و قدیسین مورد توجه قرار گرفته‌اند و چقدر این حالت نزدیک است به عصری که در آن مردم به چند خدایی اعتقاد داشتند. در حال حاضر نیز ما ۱۱ بازیکن را در پرستشگاه مدرن فوتبال می‌بینیم که نسبت به آنها حب و بغض خودمان را تعریف می کنیم، تعلق خاطر به آنها پیدا می کنیم و سعی می‌کنیم شبیه آنها شویم، شبیه آنها زندگی کنیم و سبک زندگی آنها را برای خود بر‌گزینیم. همه اینها در یک تجربه دینی، انگار دارد به زندگی انسانِ فاصله گرفته از دین و فاصله گرفته از خدا در آن مسیری که اندیشه غرب طی کرده به نوعی معنا می‌دهد.

 پیاممان برای تماشاچیان و هوادارن این است که اگر فوتبال را هم دنبال می‌کنند حداقل در یک رویکرد آگاهانه دنبال کنند، بدانند این پدیده چیست، چه مولفه و مناسباتی دارد و چه اتفاقاتی را برای آنها رقم خواهد زد!

سخن پایانی

گلوبالیزاسیون یا جهانی‌سازی، مفهومی که از سال 1990 و با فروپاشی شوروی و شکل‌گیری نظام تک قطبی در جهان به محوریت آمریکا، وارد مرحله‌ی جدیدی شد. ایالات متحده آمریکا با تجربه‌ای که از پدربزرگ خود یعنی پادشاهی متحده بریتانیا کسب کرده بود، تلاش کرد تا با یکسان‌سازی نظام ارزشی و هنجارهای جهانی و انطباق آن‌ها با «رؤیای آمریکایی» و معرفی سبک زندگی آمریکایی به عنوان بهترین و تنها آیین جهان شمول، استعمار کهن انگلیس را در قالبی مدرن و آمریکایی، احیاء کند.

شکل پوشش افراد، نوع خوراک و تغذیه، ادبیات و زبان، رفتار جنسی، روابط اجتماعی و ده‌ها مؤلفه‌ی دیگر، در کنار هم آیین و مسلکی را شکل می‌دهند که انسان قرن بیست و یکمی را، فارغ از جغرافیا و فرهنگ بومی خود، به یک شهروند آمریکایی تبدیل می‌کند.

بدون شک، مقوله ورزش یکی از مهمترین مؤلفه‌های شکل‌دهنده به این جهان متحدالشکل است که به عنوان یکی از نیازهای طبیعی بشر، در تمامی ملل و جوامع، وجود داشته و دارد. اما به راستی، مفهوم ورزش، تا چه میزان با واژه‌ی فرانسوی «Sport»، اشتراک معنی دارد؟

«Sport» از ریشه «Desporter»، به معنی لذت بردن و سرگرم شدن است اما ورزش از ریشه «ورز» و به معنی اجرای مرتب تمرین‌های بدنی به منظور تکمیل قوای جسمی و روحی در لغت‌نامه دهخدا تعریف شده است. این تفاوت در معنا و ریشه‌ لغوی البته در نمود بیرونی پدیده نیز تمایز زیادی ایجاد کرده است. ورزش امروز در جهان، به معنای واقعی کلمه «سرگرم‌کننده» است. شکی نیست که 1.5 میلیارد نفر بیننده فینال جام جهانی فوتبال 2022، هیچکدام درحال ورزش‌کردن نبودند و فقط از تماشای بازی 22 نفر در زمین سبز، سرگرم می‌شدند.

در این بین، «فوتبال»، مصداق اتمِّ «اسپورت» است. پدیده‌‌ای مدرن که علی‌رقم تلاش برای باستانی نشان‌دادن آن، مولود جزیره انگلیس بوده و یکی از مؤلفه‌های فرهنگی این قلمرو است. فوتبال امروز، بیش از آنکه به ورزیده شدن بدن طرفدارانش بیانجامد، به یک مسلک و مرام تبدیل شده است. فوتبالیست‌ها بیش از آنکه به جهت ورزشکار بودن، الهام‌بخش باشند، از جهت سبک زندگی خود، الگوسازی می‌کنند. عمده‌ی هواداران فوتبال، علاقه‌ی خود را نه در زمین بازی، که روی صندلی ورزشگاه یا پشت نمایشگر تلوزیون ارضاء می‌کنند و فوتبال در ورزیدگی جسم آن‌ها، کمترین اثر را دارد. البته حتی طرفداران دوآتشه فوتبال هم می‌پذیرند که این پدیده، درکنار سرگرمی و مرام و مسلک، یک صنعت و بیزینس است و سیاست‌گذاران، مدیران و بازیکنان آن، بیش از آنکه دغدغه‌ی «ورزش» و رشد را داشته باشند، به دنبال برنده شدن در این «قمار» پیچیده‌ی اقتصادی هستند.

ورزش اما در نگاه اسلام، جایگاه والایی دارد. امیرالمؤمنین علی (ع) در دعای مشهور کمیل از زبان خضر نبی (ع)، از خدا می خواهد که اعضای بدن او را برای خدمت به خدا قوی سازد. در زبان عربی مفهوم «الریاضه» ما به اذای ورزش به کار می‌رود و از ریشه «روض» به معنای « سختی و تلاش برای تبدیل صفات ناپسندیده و بد به صفات خوب» است.

امام خمینی (ره)، ورزش را عاملی برای تقویت «عقل» و در نتیجه رشد و تعالی انسان و جامعه دانسته و می‌فرمایند: «ورزش همان‌طور که بدن را تربیت می‌کند و سالم می‌کند، عقل را هم سالم می‌کند». این درحالی است که زمین بازی فوتبال، آکنده از رفتارهای غیر‌عقلانی بازیکنان است و البته تماشاگران هم در انجام چنین رفتارهایی، از رقابت عقب نمی‌افتند.

رهبر انقلاب اسلامی هم تعبیرات شگفت‌انگیزی درباره اهمیت ورزش دارند. ایشان یکی از سه وظیفه‌ی اصلی هر انسان مسلمان را، ورزش دانسته و آن را هم ردیف با «تهذیب» و «تحصیل» قرار می‌دهند. ایشان در کلامی دیگر، ورزش را برای جوانان لازم و برای کهن‌سالان «واجب» دانسته و روی آوردن مردم به ورزش را رافع بسیاری از معضلات اجتماعی و اخلاقی می‌دانند.

حال آنکه این معنای عمیق، نه تنها از مفهوم «اسپورت» مستفید نمی‌شود، بلکه در سطوحی حتی، در مقابل آن هم قرار می‌گیرد. پدیده‌ای که اساساً برای «مدحوش» و «سرگرم‌کردن» تماشاگران، موضوعیت یافته، چطور می‌تواند منجر به تولید «معنا» گردد؟ فوتبال به عنوان نماد اسپورت که میراث مدرنیته برای جهان است، اساساً کارکرد خود را از دست داده و امروز به ابزار «تخدیر» بشر تبدیل شده‌است. هواداران تیم‌های فوتبال، حتی با سطح تحصیلات و سواد بالا، بعضاً رفتارهایی انجام می‌دهند که مصرف‌کنندگان «مواد مخدر» از خود نشان می‌دهند. به عبارت دیگر، فوتبال کاری با میزان علم و اعتقاد و اندیشه مخاطب خود ندارد و یک الگوی رفتاری ثابت را به او القاء می‌کند. هیجانی که تماشای یک بازی فوتبال، حتی از ده‌ها هزار کیلومتر دورتر، در بیننده ایجاد می‌کند، نه تنها ذهن، بلکه جسمی او را هم تحت تأثیر قرار می‌دهد.

حال آنکه ورزش در مفهوم فارسی و به ویژه در بینش وحیانی، کارکرد متعالی دارد. ورزش ابزاری برای حفظ سلامت بدن، رفع و دفع هیجانات کاذب و مضر، قوت یافتن برای کار و جهاد و تقویت روح و اندیشه و ایمان انسان است.  همانطور که رهبر انقلاب اسلامی می‌فرمایند: «ورزش، دروازه صدور معنویت است».