داستان ارباب حلقه ها، رمانی فانتزی، اسطورهای، حماسی اثر J.R.R. Tolkien که این سه گانه بحث برانگیز را تحت عناوین «یاران حلقه» در سال ۱۹۵۴، «دو برج» ۱۹۵۴ و «بازگشت پادشاه» ۱۹۵۵ به انتشار رساند. ارباب حلقه ها حماسه گروهی از قهرمانان است که برای نجات دنیای خود از شر کامل به راه می افتند.
تالکین به عنوان کسی که در ادبیات مدرن نقطه عطف است شناخته می شود. یعنی میشود گفت جریان ادبیات مدرن در ژانر فانتزی به قبل و بعد از تالکین تقسیم میشود. تالکین در آثارش شخصیت ها و دیرین گونه هایی را خلق کرده که بقیه در آثارشان از آن شخصیتها وام گرفته اند و استفاده کرده اند مانند: هری پاتر، جنگ ستارگان، بازی وارکرفت و … شخصیت سازی او از ذهن خلاقش نشات می گیرد و همچنین نبوغش در تخیّل پردازی و تسلط او در زبان. تمام این ها متاثر است از زندگی خاص او با تمام سختی ها و مشقت هایی که در سالیان عمرش تجربه کرده است.
داستان در سرزمین میانه و سرگذشت ارباب تاریکی ها سائورون را روایت می کند که به دنبال حلقه ای است که خودش آن را سال ها قبل ساخته و حالا از مکان آن اطلاعی ندارد.
حلقه در دستان هابیتی به نام فرودو بگینز است که با همراهی هشت نفر از یاران حلقه به سمت کوه نابودی می روند. تنها جایی که می توان حلقه را نابود کرد و سرزمین میانه را نجات داد.
نویسندگان: فرن والش، فیلیپا بوینس، پیتر جکسون
کارگردان: پیتر جکسون
تهیهکنندگان: بری ام. آزبورن، پیتر جکسون و فرن والش
بازیگران: الیجاه وود، ایان مک کلن، لیو تایلر، ویگو مورتنسن، شان آستین، کیت بلانشت، جان ریس دیویس، برنارد هیل، بیلی بوید، دومینیک مونگان، اورلاندو بلوم، کریستوفر لی، هوگو ویوشن، شان لو، ایان هولم، هوگو ویوینگ و دیوید ونهام حضور دارند.
درجه فیلم: PG-13
ژانر: فانتزی، حماسی، ماجراجویانه
زمان فیلم: 178 دقیقه
تاریخ اکران: 19 دسامبر 2001
استودیو: نیو لاین سینما
سه گانه سینمایی «ارباب حلقه ها» در مجموع با هزینه ۲۸۱ میلیون دلاری ساخته شده و در مجموع به فروشی بالغ بر دو میلیارد دلار در گیشه جهانی سینما دست یافت.
این فیلم در هفتاد و ششمین دوره جوایز اسکار در ۱۱ رشته نامزد گردید که توانست همه آنها را برنده شود. ولی در زمینه بازیگری، بعلت عدم داشتن بازیگران مشهور در هیچکدام از رشتههای بازیگری نقش اول و مکمل مرد و زن نامزدی نداشت. جکسون دلیل آن را عدم همراهی بازیگران بزرگ و کمپانیهای بزرگ هالیوودی عنوان کردهاست. فیلم بازگشت پادشاه توانست یازده اسکار را از آن خود کند. این فیلم همچنین در جایزه گلدنگلوب از ۴ نامزدی ۴ جایزه کسب کرد. در بفتا نیز توانست از مجموع ۱۲ نامزدی ۴ جایزه را بهدستآورد.
برای مطالعه بیشتر علاقمندان
تالکین به عنوان کسی که در ادبیات مدرن نقطه عطف است شناخته می شود. یعنی میشود گفت جریان ادبیات مدرن در ژانر فانتزی به قبل و بعد از تالکین تقسیم میشود. تالکین در آثارش شخصیت ها و دیرین گونه هایی را خلق کرده که بقیه در آثارشان از آن شخصیتها وام گرفته اند و استفاده کرده اند مانند: هری پاتر، جنگ ستارگان، بازی وارکرفت و … شخصیت سازی او از ذهن خلاقش نشات می گیرد و همچنین نبوغش در تخیّل پردازی و تسلط او در زبان. تمام این ها متاثر است از زندگی خاص او با تمام سختی ها و مشقت هایی که در سالیان عمرش تجربه کرده است.
یکی از نویسنده های بزرگی که توانست شخصیتها و کاراکترهای زیادی را بیافریند، لئو تولستوی بود که توانست در کتاب جنگ و صلح قریب به بیش از ۳۰۰۰ شخصیت بسازد. یکی از هنرهای تالکین نیز همین توانایی در شخصیت سازی است و در ارباب حلقهها توانسته این شخصیت ها را به خوبی خلق کند. البته اصل حرف تالکین در کتاب سیلماریلیون اوست که در آن از مباحث الهیاتی و چگونگی آفرینش جهان صحبت میکند.
ویژگی منحصر به فرد جهان ثانویه تالکین این است که همه چیز با هم منسجم است. یعنی تمام این جهان به همراه قومیتهایی که در آن زندگی میکنند را توانسته به صورت منسجم در کنار هم قرار دهد. همینطور بحث خیر و شر را به زیبایی توضیح داده و خیر و شر در داستان های او کاملاً از هم متمایزند و به ورطه نسبیگرایی نیفتاده اند. تالکین به شر مطلق اعتقادی ندارد. در این خصوص یک نگاه سنت آگوستینی دارد و میگوید: شر اگر باشد، عدم است و وجود ندارد. بلکه نبود خیر است که شر را به وجود میآورد. تالکین، نماد حلقه در اثر ارباب حلقه ها را نمادی از ماشینی شدن می داند و یکی از مسائل اصلی برای تالکین همین ماشینی شدن است. مانند شخصیت سارومان؛ جادوگر منفی فیلم ارباب حلقهها که نماد مدرنیته، صنعتی شدن و ماشینی شدن است، نماد تحمیل اجبار به طبیعت است. به تعبیر تالکین، ماشینی شدن یک آلترناتیو سولوشن است، یک پاسخ غلط به رفع امیال و نیازهای انسانی است که باعث شده جبرش به طبیعت و سنت ها اعمال شود.
در فیلم ارباب حلقه ها، شخصیت های منفی به ماشینی شدن و جادوگری اعتقاد ویژه ای دارند در صورتی که جادو در نگاه تالکین یک امر مذموم است. او با جادو، زاویه دارد. به نظر او طبیعتی که خدا آفریده باید با مناسبات خودش جلو برود و انسانی که میخواهد سیطره خودش را بر طبیعت ایجاد کند و طبیعت را به قول دکارت به بند بکشد، در اصل ضربه ای اساسی به روح طبیعت وارد میکند. تالکین معتقد است که خداوند در این دنیا، پازلی طراحی کرده و هر کس نقشی در آن دارد و اگر هر فردی نقش خود را در این آهنگ آفرینش اجرا کند، تمام کارها پیش خواهد رفت. همچنین نگاه تالکین به شر این است که خدا عامدانه شر را ایجاد کرده برای رسیدن به یک مصلحت و خیر بالاتر. در اصل شری هم وجود ندارد. اگر در تصوّر ما چیزی به نام شر وجود دارد، آن در حقیقت برای رسیدن به یک خیر بالاتری است که خدا آن را ایجاد کرده است.
تالکین هم خودش یک مسیحی کاتولیک بوده و هم اظهاراتی که میکند و عقایدش بر اساس مسیحیت کاتولیک نوشته شده است و از عزیمتگاه سنت گرایی به مدرنیته نگاه میکند و یکی از نقاطی که سعی کرده به صورت جدی به آن حمله کند، نیچه و فلسفه نیچه است و سعی کرده آلترناتیو یا نقطه مقابل و آنتی تز نیچه باشد. انسان آرمانی که نیچه معرفی میکند یا همان ابرمرد نیچه؛ اراده معطوف به قدرت دارد ولی تالکین یک اَبَر هابیت را معرفی میکند. هابیت یک موجود معمولی در آثار تالکین است که گذر کردن از قدرت و کنار زدن قدرت مولفه آرمانی اوست. یعنی دقیقاً نقطه مقابل انسان تراز نیچه است. یا از طرفی در آثار تالکین، خدا قهرمان اصلی اوست اما در فلسفه نیچه، مرگ خدا یا خدای مرده مطرح است. امید و امید معطوف به ایمان یک جایگاه ویژه در آثار تالکین دارد در صورتی که در نگاه نیچه امید جایگاهی ندارد و بیشتر پوچ گرایی و نهیلیسم مطرح است. تالکین به این موضوع اعتقاد دارد که مشیّت الهی در آخر کار به کمک بشر میآید و کار را پیش میبرد. یک روحی که در آثار تالکین دیده میشود روح ایمان و امید است و امیدی که از ایمان برمیخیزد. تا جایی که در سکانسی از فیلم ارباب حلقهها به موضوع مرگ آگاهانه در مسیر خیر اشاره میکند که پاداش آن را هم بهشت قرار داده است.
تالکین در آثارش اصرار دارد که حقیقت یکی است و بقیه همه وهمند. به نظر او اصل معنای نبرد در ارباب حلقهها آزادی نیست بلکه درباره خدا و آن عزت و شأن الهی اوست. تالکین با یک نیت خیر و با گذشته سختی که داشته، آمده است تا دفاعی کند از خدا، ایمان و امید. به خصوص در این قرن پرتلاطم بیستم که مدرنیته و پست مدرنیسم غوغا می کند. بدون شک تلاش های او در این میان قابل تقدیر است.
مطالعهی زندگینامه جان رونالد روئل تالکین و آثار ادبی او، تصویر یک نویسندهی مسیحی کاتولیک معتقد را در ذهن شکل میدهد که استعدادش در ادبیات فانتزی، در کنار دغدغههای دینی، آفرینش دنیای تخیلی «آردا» را رقم زده است. دنیایی که الهامبخش تولید بسیاری از آثار هنری پس از خود بوده است. اما نکته قابل تأمل این است که کمتر کسی از خوانندگان رمانها و حتی طرفداران پروپاقرص تالکین، با مطالعه آثار او، معانی و پیامهای دینی و اعتقادی نهفته در داستان را دریافت میکند و میتوان چنین گفت که اگرچه به بیان تالکین، ایمان به خدا و مشیت الهی، روح حاکم بر آثار او است اما این روح، نافذ به قلب و ذهن مخاطب نبوده و در لابه لای واژگان کتاب محبوس میماند و بعید است کسی با خواندن این داستانها، مؤمنتر شود.
حال سوال مهم این است که چرا تالکین، علیرغم نبوغ بالا و توانمندی منحصر بهفردی که در ادبیات فانتزی داشته، و با وجود اینکه در نگارش برخی آثار، صراحتاً نیت خود را دینی اعلام میکند، اما نتوانسته در مقابل هجمههای شدیدی که به معنویت، دین و خدا در قرن بیستم وارد شده، به خوبی مقابله کند؟
به نظر میرسد ریشه نداشتن باورهای مسیحی تالکین، اصلیترین عامل شکست او باشد. تالکین عاشق طبیعت بود و درخت در داستانهایش نقش جدی دارد؛ از درخت سفید گاندور تا اِنتهای جنگل فانگهورن. اما افسوس که درخت اندیشه و باور او، ریشهدار و بارور نبوده است. شریعت مسیحیت در طول قرنها دستخوش تحریفهای جدی قرار گرفته و از آیین نازل شده بر حضرت مسیح (ع) فاصله بسیار یافته است. مسیحیت امروز به یک دین خنثی، ضعیف، مملو از خرافات و بعضاً حتی آلوده به انحرافات خطرناک مبدل گشته که توان مقابله با تهاجم معرفتی مدرنیته علیه ایمان و معناگرایی را ندارد و اگرچه ضعف کلیسا و عملکرد نادرست سردمداران آن در قرون وسطی در شکلگیری این وضعیت بیتأثر نبوده اما بدون تردید، دست پنهان یهود، نقش اساسی در آن داشته است.
تالکین، همچون مصرع مشهوری که در «یاران حلقه» میسراید، [Not all those who Wander are Lost] اگرچه مانند بسیاری از نویسندگان غربی و انگلیسی، در اتمسفر فکری و هنری مادیگرا و اومانیستی پس از رنسانس اروپا گم نشده، اما به واقع از جهت بهرهمندی از یک نظام معنایی و گفتمانی غنی و متعالی، محروم و سرگردان بوده است و همین عامل، دلیل ناکامی او در تقویت ایمان مخاطبینش است. وضعیتی که سالها بعد در اقتباسهای سینمایی و تلوزیونی از آثار او، به شدت تقویت شده؛ به نحوی که در این تولیدات، خدا غایب مطلق است.
جان تالکین علاقه زیادی به واژگان و کلمات داشت و تلاش او برای آفرینش زبانهای افسانهای هم احتمالاً ریشه در همین علاقه داشته است. اما متأسفانه باید گفت که او برخلاف نیت باطنیاش، دنیای تخیلی خود را مبتنی بر کلمات عمیق و دقیقی بنا نکرد. میتوان چنین تصور کرد که اگر تالکین از کلمه طیبه بهرهمند شده و به معرفت توحیدی ناب اسلام مجهز بود، این تلاش او برای دفاع از معنویت، اخلاق نیک، حق خدا، مشیت الهی، ایمان و امید، احتمالاً موثرتر واقع شده و ثمره میداد. آیین وحیانی اسلام که به برکت دو سرمایه عظیم قرآن و اهل بیت علیهم السلام، از تحریف و انحراف مصون مانده و به دست نسل امروز رسیده، درخت ریشهداری است که در قلب انسان نشسته و فوآد او را تثبیت میکند. معرفت توحیدی، به تعبیر قرآن، کلمه پاکیزهای است که مانند درختی پاکیزه، ریشهاش ثابت و شاخههایش در آسمان است. این جهانبینی استوار و محکم است که میتواند در برابر انحراف و فساد مدرنیته در فلسفه، علم، هنر و ادبیات مقاومت کرده و پیروز این جنگ شناختی و احساسی شود.
أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاء
ابراهیم 24
آیا ندیدی چگونه خداوند «کلمه طیبه» را به درخت پاکیزهای تشبیه کرده که ریشه آن ثابت، و شاخه آن در آسمان است؟