نگاهی به تجربه متفاوت «امتداد»؛ مخاطب محصل نیست!

چکیده مطلب این صفحه

در این برنامه، هرچند خبری از «چهره‌ها» نیست اما برخلاف روال مرسوم در تلویزیون، جای مهمانان چهره، را کارشناسان خشک و کلیشه‌ای هم نگرفته‌اند. دعوت از فیلم‌بازی که صراحتا می‌گوید مواجهه با فیلم کریستوفر نولان زندگی‌اش را متحول کرده و آنقدر درگیر دنیای فلسفی «اینسپشن» شده که کتابی درباره آن ترجمه کرده است. و ...

سجاد رضایی مقدم

خبرگزاری فارس _ گروه هنر و رسانه: «معلمانی که فیزیک را خسته‌کننده تدریس می‌کنند، مجرمند!» هر چند این جمله منسوب به فیزیکدانی به نام والتر لوین، می‌تواند از جنس تولیدات نه‌چندان معتبر در فضای مجازی باشد اما یک‌بار دیگر با دقت آن را بخوانید تا متوجه واقعیتی که در لابه‌لای کلمات آن نهفته است، شوید. چند سالی است که هر از گاهی بریده‌ای از تدریس‌های خلاقانه اساتید فیزیک در دانشگاه‌های معتبر جهان که با شیطنت‌ها و بازیگوشی‌هایی غیرقابل‌انتظار از یک استاد دانشگاه همراه است، به انضمام همین جمله‌ای که در ابتدا به آن اشاره کردیم در فضای مجازی دست به دست می‌شود. هم‌رسانی این ویدئو اما صرفا تبلیغی برای تعدادی خاص از اساتید دانشگاه نیست، بلکه در درون خود، یک اعتراض و حسرت جمعی را هم نمایندگی می‌کند. حسرت تمام کلاس‌های کسالت‌باری که در طول دوران تحصیل، تجربه کردیم و حالا گویی تازه متوجه شده‌ایم هیچ «بایدی» برای آنگونه برگزاری‌شان در میان نبوده و اتفاقا می‌توانستیم «جور دیگر» هم آن را تجربه کنیم. واقعا از این منظر، معلمانی که «عذاب تحصیل» را جایگزین «لذت یادگیری» کردند، مجرم نیستند؟ هستند! «فهمیدن» ساده نیست، اما… نه فقط آن معلمان، که تمام تولیدکنندگان محتواهای فرهنگی و هنری که در طول این سال‌ها، به بهانه مصرف سهل‌تر مفاهیم بسته‌بندی‌شده و از پیش آماده، فرصت لذت‌بردن از «فهمیدن» را از ما دریغ کرده‌اند هم مجرمند. «فکر کردن» و تلاش برای «فهمیدن»، اصلا ساده نیست اما تجربه آن بی‌شک لذتبخش است و اگر در جامعه‌ای، لذت آن‌ها زیر سایه زحمتشان فراموش شود، بی‌نیازی به آن‌ها تبدیل به یک فرهنگ و عادت جمعی می‌شود.
این چرخه، سویه دیگری هم دارد؛ تولید محتوا بر پایه ایجاد فرصت برای تفکر و مفاهمه، برای آن‌هایی که روی «بایدها» تعصب دارند و از هر «جور دیگر» دیدن و درک کردن در هراسند، اصلا جذاب نیست. این همان واقعیتی است که سال‌هاست چرخه تولیدات اندیشه‌محور در تریبون‌های رسمی و به‌طور خاص صداوسیما را مختل کرده است. طیف گسترده‌ای از برنامه‌سازان و در مرتبه بالاتر، سیاست‌گذاران تلویزیون، چنان اسیر پیش‌فرض‌ها و «بایدها»ی ذهنی خود هستند که در یک فرآیند طبیعی، نمی‌توانند سراغ تولیداتی بروند که حاصلش «لذت فهمیدن» باشد. به زبان ساده‌تر، نگاه حاکم بر اغلب تولیدات تلویزیونی به‌ویژه آن‌هایی که رویکردی فرهنگی و اندیشه‌ای داشته‌اند، از همان جنسی بوده که «مخاطب» را «محصل» می‌پندارد و اتفاقا قرار گرفتن در معرض این تولیدات، به‌شدت یادآور «عذاب تحصیل» است! مخاطب «محصل» نیست! آنچه تجربه تولید برنامه‌ای از جنس «امتداد» در قالب تلویزیون را تا حدودی غیرمنتظره و تا اندازه بسیار زیادی امیدبخش می‌کند، عبور از همین نگاه است. «امتداد» که مدتی است پخش آن به‌صورت هفتگی در کنداکتور شبکه چهار سیما قرار گرفته است، با هدف و دستورکاری مشخص به تولید رسیده و آگاهی طراحان و سازندگانش نسبت به ملزومات تحقق این هدف، اصلی‌ترین پشتوانه کیفی آن بوده است. بخش عمده‌ای از مضامین و مفاهیم مطرح‌شده در این برنامه برخاسته از دنیای فلسفه و تئوری‌های پیچیده نظری در آن است و از این منظر طراحی تولید آن روی کاغذ می‌توانست پروژه‌ای از پیش شکست‌خورده تلقی شود.
به‌خصوص که مخاطب تلویزیونی اصلا سابقه ذهنی مقبولی نسبت به تولید برنامه برپایه این مفاهیم ندارد اما «امتداد» با دو پشتوانه این تهدید را خنثی کرده است؛ یکی «خلاقیت» در انتخاب سوژه‌ها و دیگر «جسارت» برای عبور از کلیشه‌ها در اجرا. فصل‌بندی و تمرکز قسمت‌های مختلف این برنامه روی سوژه‌هایی که جذابیت عام دارند، انتخابی هوشمندانه برای دعوت به «جور دیگر» دیدن است. صحبت از پدیده‌ای همچون «فیس بوک»، سینماگری همچون «استیون اسپیلبرگ» و یا فیلمی همچون «اینسپشن» فی‌نفسه جذابیتی دارد که می‌تواند طیف گسترده‌ای از مخاطبان را پای یک برنامه تلویزیونی بنشاند. جذابیتی که خیلی زود با پخش آیتم‌هایی متکی‌بر «داده» به‌جای «تحلیل»، جای خود را به وسوسه برای دنبال کردن برنامه می‌دهد. مخاطبی که اندک شناختی از مقوله سینما و تولیدات هنری شاخص در تاریخ سینما داشته باشد، حالا با برنامه‌ای مواجه است که هرچند تلاش دارد حرف‌هایی عمیق و گاه پیچیده درباره خاستگاه تئوریک فیلم‌ها و محصولات رسانه‌ای جذاب و محبوب بزند، اما فراموش نمی‌کند که می‌توان با تک‌تک این تولیدات خاطره‌بازی کرد و از یادآوری ظرافت‌های آن‌ها لذت برد.برگ‌برنده‌هایی برای «امتداد» یکی از برگ‌برنده‌های اصلی برنامه «امتداد» را می‌توان آیتم‌های میانی آن دانست. آیتم‌هایی که نسبتی درست با محتوای مباحث طرح‌شده در برنامه دارند و هم‌زمان تبدیل به قلابی برای همراه نگاه داشتن مخاطبان می‌شوند. یکی دیگر از وجوه تمایز «امتداد» نسبت به برنامه‌های مشابه، ترکیب مهمانان آن است.

در این برنامه، هرچند خبری از «چهره‌ها» نیست اما برخلاف روال مرسوم در تلویزیون، جای مهمانان چهره، را کارشناسان خشک و کلیشه‌ای هم نگرفته‌اند. دعوت از فیلم‌بازی که صراحتا می‌گوید مواجهه با فیلم کریستوفر نولان زندگی‌اش را متحول کرده و آنقدر درگیر دنیای فلسفی «اینسپشن» شده که کتابی درباره آن ترجمه کرده است و یا متخصص اعصاب و روانی که از منظر کاملا تخصصی و علمی، درگیر داستان تخیلی فیلم «لوسی» شده است، اتفاقی نامعمول برای برنامه‌سازی در قاب تلویزیون محسوب می‌شود که حالا تبدیل به امتیازی برای «امتداد» شده است. این ویژگی‌ها در کنار یکدیگر این برنامه را به بستری برای تجربه «لذت یادگیری» تبدیل کرده است. هر چند «امتداد» خالی از ایراد و ای‌کاش نیست و درباره جزییاتی همچون نریشن‌های پایانی هر قسمت که وصله‌ای ناهمگون با کلیت برنامه محسوب می‌شوند.

آخرین نوشته‌ها